رویکرد اکسیژن

همه نیاز به بهتر شدن حال و روز خود را احساس می‌کنند و به دنبال نوعی بهبود، تغییر و یا توسعه در سطوح فردی، سازمانی و یا اجتماعی هستند. ما بر این باوریم که اساس هر نوع تغییری از نوع نگاه و ذهنیت‌های ما شکل می‌گیرد، که به نوبه خود تحت تاثیر ارتباطات ما با دیگران است؛ زیرا، ذهن فردی از فرهنگ جمعی جدا نیست.
جداسازی جزء از کل، فرد از جمع، درون از بیرون، سیستم از محیط به راحتی امکان پذیر نیست. معلوم نیست ما بر دیگری اثر می گذاریم یا او بر ما؟ افراد باعث شکل گیری جمع می شوند یا جمع فرد را شکل می دهد؟ انسان محیطش را می‌سازد، یا برعکس؟ مرز بین بالا و پایین، بیرونی و درونی، مسئله و راه حل، … کجاست؟ همه هم بخشی از مسئله ایم و هم بخشی از راه حل.

dardam

«دردم از یار است و درمان نیز هم …»

رویکرد ما نه بالا به پایین است، و نه پایین به بالا. واقعیت این است که مشکل بتوان یک ساختار هرمی و بالا به پایین را در یک محیط پویا و شبکه ای حفظ کرد.

pyramid

ما به دنبال ایجاد یک بستر ارتباطی پویا (پلتفرم) همانند یک اکوسیستم طبیعی هستیم، که نیازمند رهایی از ذهنیت طراحی و مدیریت متمرکز است. نیاز به فضایی داریم که به همه فرصت مشارکت و آزمودن راهکارهای مختلف را می‌دهد، تا از برآیند تعاملات و تغییرات، درجات بالاتری از همکاری، هم افزایی و هم آفرینی (co-creation) حاصل شود.
برای این منظور، تلاش می کنیم تا فضاهای ارتباطی متنوع و مناسبی خلق کنیم تا امکان مشارکت در فرآیندهای یادگیری انسان محور برای طیف وسیعی از افراد، سازمانها و جریانهای اجتماعی ایجاد شود.

negaresh

اصول کاری مدرسه اکسیژن

  1. نگرش برنده-برنده-برنده
    یافتن حداکثر یکپارچگی و هم گرایی (integration) بین ارزشهای فردی، سازمانی و فایده اجتماعی برای خلق ارزش مشترک (CSV: Creating Shared Value).
  2. آغاز از همان جایی که هستی با هر آنچه داری
    زندگی در هر لحظه، همانگونه که هست یگانه هست و هیچ کم و کسری ندارد. از هر جایی که هستیم می توانیم امکان های بی شماری را کشف و خلق کنیم، تا کامل زیستن را تجربه کنیم.
  3. رویکرد کواکتیو (Co-active)
    شروع از آدم ها و ظرفیت های موجود (و نه ایده ها و برنامه های از پیش تعیین شده). ببینیم کجا تشنگی، انگیزه، استعداد و ظرفیت لازم وجود دارد، و پیرامون آنها ساختارهای حمایتی مناسب را برای افراد و گروه های عامل و پیشگام ایجاد کنیم.
  4. هر چیزی یک منبع است (حتی آلودگی)
    در خلقت هیچ چیز «هرز» یا بیهوده نیست. وجود هر عنصری در هستی حکمتی دارد و در هر شرّی خیری نهفته است. بدون آنکه بدانیم دقیقاً مقصد کجاست، قصد مشخصی داریم و باور داریم که هر شکستی مقدمه پیروزی است، هر خطایی فرصت یادگیری است، و هر مشکل امکانی است پنهان برای طراحی و نوآوری.
  5. بالا بردن فراوانی و تنوع
    به جای تمرکز بر بالا بردن احتمال موفقیت یک طرح یا یک برنامه از پیش تعیین شده، به دنبال فراهم کردن بستری هستیم که در آن فراوانی و گوناگونی طرح ها، فعالیتها، ایده ها، بازی ها و تعاملات باعث شکل گیری روابط خودجوش و رشد ارگانیک شود. وقتی زمین بازی آماده باشد، و ابزار بازی دم دست باشند، خیلی‌ها هوس می کنند وارد بازی شوند. وقتی سفره پهن باشد و انواع غذاها برای ذائقه های مختلف عرضه شده باشند، خیلی‌ها هوس می کنند غذاها را امتحان کنند. وقتی در یک بازار محصولات و خدمات متنوع عرضه شوند، هر کدام خریدار خود را پیدا می کند. وقتی پیام ها از کانالهای ارتباطی مختلف منتشر شوند، هر کسی پیام مناسب حال خودش را روی طول موج خودش دریافت می کند.
  6. رعایت اصول روانشناسی مثبت
    یکی از باورهای رایج این است که خوشبختی هدفی دور دست است که رسیدن به آن نیازمند وسایلی مانند سخت کوشی، هوشمندی و پولدار شدن است. ولی برای هر نوع تلاش و حرکت، لازم است به انگیزه های درونی بیشتر توجه کنیم. در هر شرایطی می توان حال خوب و احساسات مثبت، حس بازیگر بودن، روابط غنی، و حس دستیابی معنادار را بیدار کرد (PERMA).
  7. ساده سازی: ببین چکار می تونی نکنی؟
    به جای اینکه ساده انگارانه فرض کنیم که همه چیز را می دانیم و می توانیم برای هر مسئله ای نسخه ای بدهیم، با پذیرش ندانستن از «منیت» فاصله می گیریم. اینگونه به جای «واکنش» ناشی از ترس، به دنبال «کنش» برخاسته از عشق هستیم، تا بگذاریم جریانهای طبیعی ساده تر و روان تر مسیر تکاملی خود را طی کنند.

o2s